خونه ک بودم مژک و با همه وجودم ناز میدادم مامان میگفت الان باید خودت مادر بودی
منم میگفتم وای مامان حوصله ندارم
الان ک اینجا پیش مژم هستم خودم خندم میگیره از سبک شعرایی ک براش میخونم نازایی ک میدمش اصلای شعرای عجیبی براش میخونم خودم هنگ میکنم ک وای من این شعر و ساختم 😂😂😂😂
ولی همچنان میگم من مادر نمیشم 😂😂