loading...

اردیبهشتِ پاییز

بازدید : 186
يکشنبه 19 مهر 1399 زمان : 5:38

داشتم برای مرمر میگفتم من دیگه اونقدر داییهام رو دوست ندارم ولی هنوز کسی پشت سرشون حرف بزنه بهش میکنم حوصله سارسار هم برای این ندارم

بعد ۱ ساعت مژک که تو اتاق خواب بود من رفتم ک بیدار شد پیشش باشم داشتم کتاب میخوندم دایی اومد گفت دایی چشات ضعیف میشه می‌خواست چراغ و روشن کنه نگذاشتم

ولی همین ک خواست چراغ و روشن کنه خیلی حس خوبی داشتم

ماسک‌ها در روزهای بارانی از کرونا پیشگیری می‌کنند؟
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی