همیشه ک از سفر میومدیم کلی طول میکشید تا وسایل رو جابجا کنم
امروز در کمال سختی همه رو جمعععع کردم و شستم
فردا باید برم دنبال پارچه و بعدش با ع قرار داریم ه هم میاد خدا کنه خوش بگذره
چهارشنبه هم با مس قراره برم خیاطی ک البته خانومه تا الان جواب من رو نداده
باید فردا آرایشگاه هم برم رزرو کنم
نمیدونم چرا فک میکنم این گتو شلوار زرشکی ک میخوام بپوشم عجیببببب بهم میاد
فقط زورم میگیره ۴۰۰ ۵۰۰ پول آرایشگاه بدم
قرار بود خاله ف۲ بره دنبال مامان جون اما تیاتر آقا ر شروع شده نمیتونن از دایی پرسیدم با م بیام گفت کرونا زیاد شده اون رعایت نمیکنه نیا
بعد حالا پرسیدم با مس برم ببینم اجازه میدن😑😑😐😐😯 خلاصه نوزاد دارن درک میکنم حساسیتها رو و و و
مامان هم میگه من اذیت میشم هی بیام
حالا باید ببینیم چی میشه
اصلا اگه دایی مس رو رضایت بده خود مس میتونه بیاد😂😂😂😂
و اگه دیگه هیچ کدوم نشه بنده باید تنها برم دنبال مامان جون
ببینیم آخرش قصه چی میشه