صبح ب صدای خودم بیدار شدم دوباره خوابیدم
دایی صبح مژک رو آورد پیشم،مامان زنگ زد بعد تصویری زنگ زد حرف زدیم
مامان که قطع کرد دایی گفت دیشب با کی دعوا میگرفتی 😁😁 گفتم باز تو خواب حرف زدم نه ؟! گفت آره گفتم چی گفتم گفت آروم داشتی حرف میزدی یهو داد زدی جرات داری این و سمت من پرت کن!😁😁😁 گفتم با شامپانزه دعوا میگرفتم گفت تو هنوز کنار نیومدی مرده قتل میکنه دیگه بعد چند ماه بیخیال میشه! گفتم من در مورد هرچی شب حرف بزنم خوابش رو میبینم دیشبم حرفشون رو زدیم
گفت پس غلط میکنی حرف زدی! 😂😂😂😂😂